پس روح انسان در اين حالت (در وقت فجر) بسيار محتاج است تا با نياز و نماز درب قدير ذوالجلال و رحيم ذوالكمال را بكوبد و بر پيشگاهش عرض حال نموده از او توفيق و مدد بخواهد, و اين روح شديداً نيازمند محور اتكائي است, تا اعمال پيش روي و وظايف روز آينده اش را بتواند برداشت كند، مگر اين امر صراحتاً معلوم نيست؟
و وقت ظهر، كه وقت تكامل روز و رو به زوال نهادن آن و وقت تكميل شدن كار هاي روزانه و زمان استراحت مؤقت از فشار كار و وقت نياز روح به تنفس از كار هاي مؤقت و سنگين دنياي فاني و غفلت و حيرت ناشي از آن و مهمتر از همه وقت تظاهر نعمتهاي الهي است
لذا نجات روح انسان از آن فشارها و رهايي آن از غفلت و حيرت و دوري وي از امور بي ارزش فاني امكان پذير نيست، جز با رفتن به درگاه قيوم باقي- كه منعم حقيقي اوست - و دست بسته شكر و سپاس نعمتهاي فراوانش را اداءكرده از او كمك خواستن و در مقابل جلال عظمتش به ركوع رفته اظهار عجز نمودن و در پيشگاه كمال بي زوال و جمال بي مثالش سر بر سجده نهاده حيرت و محبت و محويت خود را اعلان و اقرار نمودن كه اين همان اداي نماز ظهر است پس ادا كردن نماز چقدر زيبا، چقدرلازم و به جا است! كسي كه اينرا درك نمي كند انسان نيست
و در وقت عصر، كه يادآور موسم غمگين خزان و حالت حزن انگيز پيري و روزهاي دردناك آخرالزمان و وقت ظهور نتايج اعمال روزانه و وقت دست يافتن بر مجموعه از نعمتهاي الهي همچون بهرمندي از صحت و برخورداري از عافيت و انجام خدمات زيباست و نيز وقت اعلان اين مطلب است كه انسان يك مهمان مامور هست و هر چيز گذشتني است ثبات و قراري ندارد چون خورشيد بزرگ با روي نهادن به غروب بر اين مطالب اشاره مي كند
Türkçe
English
العربية
Pyccĸий
français
Deutsch
Español
italiano
中文
日本語
Қазақ
Кыргыз
o'zbek
azərbaycan
Türkmence