گفتار دوم
" الذين يؤمنون بالغيب "
اگر خواسته باشي به لذت و آرامش و خوشبختي و نعمت موجود در ايمان پي ببري، به اين حكايت كوتاه گوش فرا ده:
روزي دو نفر به منظور تفريح و تجارت باهم همسفر شدند، يكي از آن دو كه خود بين و بدبخت بود به طرفي و ديگري كه خدا بين و نيكبخت بود به سمتي ديگر رفت
انسان خود بين، در جزاي بد بيني, خود انديشي و خود بينيش سر از كشور ويراني در مي آورد كه در جاي جاي آن انسانهاي عاجز و بيچاره، از دست افراد وحشي، سنگدل و ويرانگري شان واويلا سر مي دهند هر جا ميرود چنين حالت اندوه بار و دردناكي را مي بيند براي اينكه حالت دردناك و تاريك را احساس نكند، چارة غير از روي آوردن به الكل و شراب نمي يابد, چون هر شخص برايش دشمن و غريبه معلوم مي شود, در اين بين جنازه هاي اندوهناك و يتيم هايي را مي بيند كه مايوسانه گريه مي كنند, لذا به عذاب وجداني گرفتار مي شود
Türkçe
English
العربية
Pyccĸий
français
Deutsch
Español
italiano
中文
日本語
Қазақ
Кыргыз
o'zbek
azərbaycan
Türkmence